- با برنامۀ سنگینی که تو ریختی برای کنکور دووم آوردنت خیلی احتمالش کم میشه. طبیعتاً اگه لقمۀ بزرگ برداری کار سخت تر میشه. لقمۀ کوچیک هم به دردت نمیخوره. خب پس میخوای چیکار کنی!؟
+ مردم، با درصد زیادی ظاهر بینن... اگه ببینن رتبه ات کم شده فکر میکنن تو یه آدم خنگ و تنبل و بدردنخوری!
- آره. به نظرت باید حرف مردم رو در نظر بگیریم!؟
+ شاید نتونم در نظر نگیرم چون حالم از حرفاشون بهم میخوره. مثل این میمونه که یه چیز حال بهم زن بذارن جلوتو بگن بخور. هرچقدرهم تلاش کنی نخوری ولی حالت بهم میخوره. باید اونو ازونجا برداری. نمیتونی مردمو برداری میتونی!؟ دهن مردمو نمیشه بست. حالم از نگاهاشون و چشمهاشون بهم میخوره.
- اگر رتبه برتر بشی چی!؟ اونموقع از همه چی مبرا میشی!؟
+ نه نه نه. اونموقع هم حسودی میکنن! یه عدۀ کمیفقط خوشحال میشن برات. دوست دارم برای همون یه عده این کارو بکنم. در ضمن اینکه مردم در هر حالتی باهات ناسازگاری میکنن. بهتره کاری بکنی که دهنشون بسته بشه. حسودی رو نمیتونم کاری بکنم. حسودی مخفیانه است.
- فقط برای اون یه عدۀ کم!؟
+ نه. در اصل برای خودم. ولی خوشحالی دیگران باعث خوشحالی من میشه، من حسود نیستم!
- اصلا نیستی!؟
+ خب بعضی موقعها. از دستم در میره ولی خب آدم حسودی نیستم.
- خب برای این همه خوشحال کردن و خوشحالی باید چیکار کنی!؟
+ صبح تا شب مثل ربات بشینم درس بخونم برای اینکه بعدش یجای دیگه مثل ربات درس بخونم. با آدمای جدید. فقط درس بخونم. حالم از آدمایی که زندگی رو فقط تو درس خوندن میبینن بهم میخوره.
- میتونی بعد خوشحالیت مثل ربات درس نخونی و به جای اینکه منفعل بشینی فعال باشی. هرکاری دلت میخواد انجام بده. یه ساعت محدودی رو برای درس خوندن تو روز بذار و بقیه اش رو خوش بگذرون. البته منظورم رسیدگی به علایقته...
+ که باید براش از صبح تا شب درس بخونم!
- زندگی مثل ضربان قلب میمونه. یجاهاییش کار بالا میگیره! نمیتونی ازش امتناع کنی!
+ولی میتونست بهتر بشه!
_خب حالا دیگه گذشته! الان دیگه بهتر نیست. الان فقط باید یه کاری بکنی...
+ الان باید فقط تلاش بکنم...